شیوا : بوی قلمو . بوی قلمو . گفتم : چی هست ؟ گفت : مامان درست میکنه !!! ( بوقلمون . دهنتون آب نیفته . یه بار تو عمرمون پول دادیم یه محلی شو خریدیم . )
^ یکشنبه 8/11/91 11:03 عصر - آخرین تغییر : [××بلای آسمونی××] دوشنبه 9/11/91 3:19 عصر
دهنش با چایی سوخته بود . گفت : مامان دهنم سوخت برو تو استکانم آب گرم بریز !!! - خاطرات دکتر بالتازار
سلام بر 85 کاربر حاضر - خاطرات دکتر بالتازار
علیک السلام دکتر جان انگاری 84 نفر سرشون بدجور گرمه - ?عشق پاک?
علیک سلام دکتر جون - شاد و خندان?
نوش جونتون - شاد و خندان?
سهم ما فراموش نشه - شاد و خندان?
از حمام اومدم بیرون روی سرم حوله گذاشتم ( پوشاندن سر مستحبه ) . به نماز ایستادم . شیوا : مامان بابا حوله نماز میخونه !!! - خاطرات دکتر بالتازار
سلام خدا حفظش کنه - 232881-حکمت مطهر
بدم میاد از بوقلمون - مفقودالاثر
خوبه من بگم بدم میاد از کمیل ؟ خوبه ؟ خوب نیست که . - خاطرات دکتر بالتازار
آغا چرا برای ما درست نکردید؟! - .:راشد خدایی:.
آغا اونو یه ماه پیش خوردیم تموم شد رفت . این الان خاطره شه .( نمی دونستم خاطره ش اینقدر اشتها رو تحریک میکنه . ) - خاطرات دکتر بالتازار
نمیشد یه کمی را لای دفترچه خاطرات برامون میذاشتید؟!!! - .:راشد خدایی:.
راشد عکس هایی که گرفتی کی جهانیش میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ - خاطرات دکتر بالتازار
کدوم عکس؟! چرا برامون حرف در میاری دکتر؟ - .:راشد خدایی:.
عکس خانوادگی !!!( من و شیوا ). به خبرگزاریها نفروشی ؟ حرومت باشه اگه بخوای به بی بی سی بدی و با پولش بری جزایر قناری بگردی !!! - خاطرات دکتر بالتازار
چار پنج تا گرفتم اما خوب نشده! این دختر خانم شما هی تکون میخورد! هی تکون میخورد! - .:راشد خدایی:.